10

ویتوریا: آخ.[من و ریکاردو] تمام شب رو به حرف زدن و حرف زدن گذروندیم. و برای چی؟ من دیگه خیلی خسته و منزجر و ناراضی ام چی میتونم بهت بگم؟ روزهایی هستند که به نظر میرسه داشتنِ یه تیکه پارچه، یا یه سوزن و نخ، یا یه کتاب با داشتن یه مرد هیچ فرقی نداره.

کسوف | آنتونیونی


مشخصات

آخرین جستجو ها